ویلنسل ، ویلنچلو (Cello or Violoncello)
تاریخچه ساز ویولنسل (چلو)
ساز ویولنسل یکی از سازهای متعلق به خانواده ویولن از ویولا دا براچیو (viola da braccio) بین سالهای 1520 و 1550 در ایتالیای شمالی پدید آمدند. این خانواده از سازها از ابتدا شامل سازهای باس بود؛ که در اندازهها و کوکهای مختلف وجود داشتند و نامهای مختلفی با خود به همراه داشتند. همانند: باسو دی ویولا دا براچیو (basso di viola da braccio ) یا باسو دا براچیو (basso da braccio) در سال 1600 در ایتالیا، باس د ویولن (در فرانسه)، باس ویولن (در انگلستان)، و groß Geigen و klein Geigen یا polische Geigen در در قرن 16 در کشورهای آلمانی زبان. در قرن 17ام در ایتالیا اصطلاح ویولن به طور گسترده به عنوان نام مشترک برای تمامی سازهای آرشهای بزرگ مورد استفاده قرار گرفت (این کلمه از ریشه ویولا (viola) و پسوند one به معنای ویولای بزرگ شکل گرفت).
در ابتدای قرن هفدهم این کلمه، سازهای باس را از خانواده گامبا و ویولن توصیف میکرد. تنها از اواسط قرن بود که این نام تنها برای سازهای باس از خانواده ویولن مورد استفاده قرار گرفت. در نیمه اول قرن شانزدهم، هنگامی که خانواده ویولن از ویولا دا براچیو (viola da braccio) بوجود آمد، سازها در سه رجیستر (محدوده صدایی) ساخته شدند: تربل (سوپرانو) ، آلتو/تنور و باس. اولین کسانی که مبادرت به ساخت ویولنسل کردند سازندگان مشهور ویولن آندریا آماتی (Andrea Amati, 1581-1632)، گاسپارو دا سالو (Gasparo da Salo, 1549-1609) و پائولو ماگینی (Paolo Maggini, 1581-1632) بودند. سازهای آنها با طول بدنه 80 سانتیمتر، بزرگتر از سازهای استاندارد کنونی بودند.
به نظر میرسد احتمالاً سازهای باس اولیه از خانواده ویولن به جای سه سیم، چهار سیم داشتند. رکوردهایی از سازهایی در کوکهای متعدد وجود دارند. که دو تا از آنها به مدت زیادی مورد پذیرش عموم قرار گرفتند. اولین اینها روی Bb1, F2, C3, G3 دارد که دو نوع از این کوکها در مدت زمان طولانی نسبت به سایرین بیشتر مورد استفاده بود. اولی روی Bb1, F2, C3, G3 ( یک تن کامل عمیق تر از امروزه) کوک شد، که این کوک در فرانسه و انگلستان تا اواسط قرن 18ام رواج داشت و ادامه رجیستر باس از کوک روی فواصل پنجم ویولن و ویولا بود.
در این شکل تمام سیمهای سازهای زهی روی یک فاصله پنجم کوک شدند: E5, A4, D4, G3, C3, F2, Bb1. این کوک نیاز به سازهای نسبتاً بزرگی داشت که هنگامیکه تنها ویولنسل ساز باس بود، مورد استفاده قرار گرفت بدون اینکه از حمایت کنتر باس (دوبل باس) برخوردار باشد. به هر حال با توجه به طبیعت گروه سازهای زهی ثابت شد که نوع دوم کوک مناسبتر است و چلو (ساز باس) روی یک اکتاو زیر ویولا (ساز التو- تنور) کوک شد. بنابراین کوک C2–G2–D3–A3 بوجود آمد که هنوز امروزه مورد استفاده قرار میگیرد و ممکن است در کشورهای آلمانی زبان در اواخر قرن 16ام مورد استفاده قرار گرفته باشد.مایکل پراتوریوس (Michael Praetorius) در Syntagma Musicum (1619) ساز خیلی کوچکی با کوک F2, C3, G3, D4 توصیف میکند.
قبل از سال 1700 اساساً دو ساز با اندازههای مختلف وجود داشت که این کوک مرتبط با آنها بود: ساز باس بزرگتر، بدنهای با طول 80 سانتیمتر داشت و عرض آن 37 سانتیمتر در بالا، 47 سانتیمتر در پایین بود. ارتفاع ریبها یا نوارهای قوسی (11 سانتی متر تا 13 سانتی متر) بود. ساز باس کوچکتر در حدود 74 سانتیمتر طول داشت و به همان نسبت باریکتر بود. تا زمانی که سیمهای تابیده شده فلزی اختراع نشدند ساخت سازهای کوچکتر امکان پذیر نبود: حجم صدای بیشتر، طول نسبتاً کوتاه سیمها را جبران میکرد، به این ترتیب کیفیتهای مورد نظر صدا حذف نمیشد.
سازهای بزرگتر غالباً به صورت ایستاده نواخته میشدند یا روی شانه آویزان میشدند (در سازهای پرکاشن). این سازها، با توجه به صدای قدرتمندتر به عنوان سازهای ریپینو (ripieno) عمل میکردند. سازهای کوچکتر عمدتاً برای کارهای تکنوازی مورد استفاده قرار میگرفتند.
یکی از شاخصههای بیشتر ویولنسلهای اولیه باید در اینجا ذکر شود: cutting اصطلاحاً به کاهش اندازه سازهای بزرگ به ابعادی که تا امروز متدوال است اطلاق میشد: بالا و پایین بدنه حذف، ساز کوتاهتر، بخشهای (bouts) بالایی و پایینی باریکتر و ریبها مسطحتر شدند. ولی این آخرین اقدام در آستانه استانداردسازی این ساز نبود.
ویژگی ساز ویولنسل (چلو)
ساز ویولنسل (ویلن سل) (Violoncello) که معمولا در زبان انگلیسی به اختصار چلو (Cello) و در حالت جمع چلی (Celli) نامیده می شود، از خانواده سازهای زهی آرشه ای است. بکارگیری این ساز در تک نوازی، در گروه موسیقی مجلسی و همچنین در بخش زهی های یک ارکستر متداول است.
cello خلاصه شده ی واژه ی ایتالیایی violoncello، به معنی ویولن کوچک است. علت این نامگذاری را باید در دوران رنسانس و باروک جستجو کرد.
ساز ویولنسل از ویولن و ویولا (ویولن آلتو) بزرگتر است. در هنگام اجرا، این ساز در بین دو پای نوازنده قرار میگیرد و از طرفی دیگر، توسط میلهای که در انتهای آن تعبیه شده، روی زمین استوار میشود. این ساز از خانواده سازهای زهی آرشهای است. این ساز قابلیت اجرا در تکنوازی ، گروهنوازی از جمله ارکسترهای مجلسی و ارکسترهای سمفونیک را دارد. این ساز عضو ثابت در ارکسترها به صورت استاندارد است که در بخش باسِ زهیها قرار میگیرد. همچنین، در بیشتر آنسامبلهای دیگر نیز حضور دارد. کنسرتوها و سوناتهای فراوان برای ساز ویولنسل نوشته شدهاست.
صدای این ساز از نظر زیبایی و پرحرارت بودن شایستگی بسیاری دارد مخصوصا در سولو ها بسیار میتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند.

از این ساز در سبک های مختلف موسیقی مانند پاپ،جز،راک،کلاسیک و حتی موسیقی فولک استفاده شایانی میشود و اغلب قسمت باس گروه سازهای زهی را تشکیل میدهد.
کوک سیمهای این ساز بهترتیب از زیر به بم عبارت است از: لا (سیم اول)، رِ (سیم دوم)، سُل (سیم سوم)، دو (سیم چهارم) سیمهای ساز ویولنسل نسبت به سیمهای ویولا یک اکتاو بمتر کوک میشوند.

محدوده صوتی ساز ویولنسل (چلو)
نُت این ساز را به دلیل گستره صوتیِ وسیعش با کلیدِ « فا» خط چهارم (اصوات منطقه بم این ساز)، کلید «دو» خط چهارم (اصوات منطقه میانیِ این ساز)، و کلید «سُل» (اصوات منطقه زیر این ساز) مینویسند.
آثار ماندگار برای ساز ویولنسل (چلو)
سوییت های سلوی باخ برای ساز ویولنسل در زمره ی مشهورترین آثار دوره ی باروک هستند که برای این ساز نوشته شده است. دو کنسرتو در دو ماژور و ر ماژور اثر هایدن از آثار برجسته دوره ی کلاسیک برای این ساز به شمار می آیند.
همچنین می توان به پنج سونات برای ساز ویولنسل و پیانو اثر بتهوون اشاره کرد که سه دوره مهم در تکامل آهنگ سازی او را پوشش می دهد. رپرتوار دوره رمانتیک، کنسرتو از روبرت شومان در لا مینور، کنسرتوی آنتونین دورژاک و دو سونات از برامس را شامل می شود. در دوره ی آغازین سده ی بیستم، کنسرتو در می مینور از الگار و سونات های سلو برای ویولنسل از زولتان کودای (اپوس 8) و پل هیندمیث (اپوس 25) برجسته هستند.
انعطاف پذیری این ساز در اجرا، آن را به ساز محبوب آهنگسازان نیمه دوم سده ی بیستم بدل کرد و این محبوبیت به سبب تمرکز سولیست هایی همچون زیگفرید پالم و مستیسلاو روستروپوویچ که با تمرکز بر روی موسیقی معاصر به یاری این آهنگسازان آمده بودند افزایش می یافت.
از شاخص ترین نوازنده های چلو میتوان به مستیسلاف روستروپوویچ نوازنده افسانه ایی اهل قفقاز روسیه نام برد.
تغییرات بنیادی ساز ویولنسل (چلو)
تحولات اجتماعی و سیاسی در انتهای قرن هجدهم (انقلاب فرانسه) به اختراعات فنی منجر و به تغییرات اساسی در موسیقی منتهی گردید. مسؤولیت سازماندهی و حمایت مالی از رویدادهای موسیقی از آریستوکراسی (طبقه اشراف) به بورژوازی (طبقه سرمایهداران و کاسبکاران) تغییر پیدا کرد که منجر به تغییر شنوندگان موسیقی شد. کنسرتها به یکی از ویژگیهای معمول زندگی اجتماعی تبدیل شدند که حتی در سالنهای بزرگتر از قبل اجرا میشدند و شمار شنوندگان رو به افزایش بود. نوعی از نوازندگان ماهر سیار شکل گرفت. این شرایط جدید منجر به تغییرات قابل شنیدنی در نوع صدای لازم شد. صدای جدید قویتر و درخشانتر بود.
دوباره این آنتونیو استرادیواری (Antonio Stradivari) بزرگ بود که استانداردهایی در این زمینه بنا گذاشت. اگرچه او هم قبل از سال 1710 مدلهای بزرگ (80 سانتیمتری) ساخته بود ولی پس از آن سازهایی با ابعاد زیر را ساخت: طول بدنه 75-76 سانتیمتر، عرض 34-35 سانتیمتر در بالا و 44 سانتیمتر در پایین، با ریبهایی با ارتفاع 11.5 سانتیمتر. بعدها سازندگان ساز از این اندازهها و نسبتها استفاده کردند، که هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد.
برای دستیابی به این امر، در حدود سال 1800، تغییرات زیر در ساختار سازهای خانواده ویولن بوجود آمد: به منظور بالا بردن فشار سیمها و در نتیجه حجم صدا، خرک مقداری بالا برده شد و باریکتر (نازکتر) شد؛ سیمها نازکتر شده و محکمتر کشیده شدند که این امر سبب شفافتر شدن صدا و بهبودی پاسخ شد؛ دسته با زاویهای به سمت عقب خمیده شد؛ همزمان دسته و صفحه انگشتگذاری بلندتر شدند. برای مقابله با فشار سیمها روی صفحه، پل باس (bass bar) و پل (soundpost) نیز تقویت شدند.
حتی در ویولنسلهای بزرگ و قدیمی سیم مرتعش در حدود 2 سانتیمتر کوتاهتر از سیمهای روی سازهای کوچکتر امروزی شدند چرا که دسته همانطور که در بالا ذکر شد درازتر شده بود. از آن زمان تغییرات بیشتری در این ابعاد روی ساختار این ساز بوجود نیامد